روزمرگی های یک دانشجوی پزشکی

ساخت وبلاگ
بیمارستانی که ۲۰ روز اول بخش جراحی رو توش میگذرونم در حدود ۲۵دقیقه تا خونه فاصله داره. اینه که هر روز حدود ۶نیم بیدار میشم تا اینکه قبل از ۸ و شروع مورنینگ ( که توی این بیمارستان هر روز برگزار میشه ) بیمارستان باشم و بتونم ی سری به بیمارا بزنم تا اگه توی مورنینگ احیانا خدایی نکرده مارو هم به حساب آوردن و سوالی در مورد بیمارا از ما کردن بی پاسخ نمونه.بعد از مورنینگ هم ک معمولا رانده و قبل از راند فرصت داریم که در بخش باشیم و شرح حال دقیق تری از بیمارا بنویسیم.تخت های من تخت شماره ۱۴ و ۳۲ هستن که یکیش بخش خانما و بعدی بخش آقایونه و هر مریضی بیاد روی این دو تخت شرح حالش با منه.. درمورد اولین مریضم نوشتم... یک خانم ۳۹-۴۰ ساله با اسم قشنگ ماهتاب که خداروشکر بعد عملش حالش خوب بود و مرخص شد.در بخش آقایون هم آخرین بیمارم ی آقای ۲۷ ساله بود که از ناحیه یک سوم پایین کمر تیر خورده بود. همراهش خالش بود و کلی هم نگرانو دلواپس ماجراها رو شرح میداد.میگفت که باجناقش زدتش و خودش هم ناراحتی اعصاب داره. بیمار که در فاز بعد از عمل بودو با داروهای آرامبخشو سدیتیوی که گرفته بود از حالت خواب کمتر خارج میشد اوضاع نابسامانی داشت. شکمش پر از ساچمه بود ک از کمرش عبور کرده بودن و رسیده بودن به پوست شکم. قسمت چپ شکم هم ک محل برش جراحی برای خروج گلوله بود پر بود از گازو پاسمان .خلاصه حال شرح حال گیری نداشتن منم زیاد پاپیچ نشدمو رفتم.فرداش ماهتاب مرخص شده بود و هنوز بیماری جاش بستری نشده بود.رفتم که به این آقای تیر باجناق خورده سر بزنم که دیدم دیگه هوشیاره و زیر لب جملاتی رو نثار باجناقش که ظاهرا فراریش دادن میکنه و آرزو میکنه که فقط برسه خونه.... خالش میگه تو کاری باهاش نداشته باش خود دولت!! میدونه چکار روزمرگی های یک دانشجوی پزشکی...ادامه مطلب
ما را در سایت روزمرگی های یک دانشجوی پزشکی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : dratisa بازدید : 119 تاريخ : يکشنبه 24 بهمن 1400 ساعت: 22:46

در ابتدا تشکر میکنم از توجه و همراهی دوستان با وبلاگی که 10 ماهه اپ نشده و میخوام که عذرخواهی منو بپذیرید بابت این تاخیر. مطمئنا اگه این توجه  نظرات و بازدید های شما نبود من دلیلی برای ادامه نوشتن نداشتم پس متشکرم.

امیدوارم که بتونم اولین پست از سری جدید!! رو زودتر بنویسم

پیروز باشید

روزمرگی های یک دانشجوی پزشکی...
ما را در سایت روزمرگی های یک دانشجوی پزشکی دنبال می کنید

برچسب : سلام, نویسنده : dratisa بازدید : 3842 تاريخ : جمعه 3 شهريور 1396 ساعت: 16:18

زمان چقدر زود میگذرد!  از هفته دوم بخش جراحی راندها شروع شد (راند : سرکشی اساتید از تک تک تخت های بیماران برای پیگیری وضعیت بیماران و پلن های درمانی ارائه شده که بسته به نوع راند ، همراه با استاجرها ، اینترن ها و رزیدنت ها برگزار میشه) کم کم متوجه شدیم غیر از مطالعه جهت آمادگی در پاسخ به سوالات اساتید و گرفتن یک شرح حال متناسب و پرکتیکال از بیمار باید بر روی موضوع دیگری هم کار کنیم و اون افزایش اس روزمرگی های یک دانشجوی پزشکی...ادامه مطلب
ما را در سایت روزمرگی های یک دانشجوی پزشکی دنبال می کنید

برچسب : جراحی,چگونه,گذشت, نویسنده : dratisa بازدید : 4050 تاريخ : جمعه 3 شهريور 1396 ساعت: 16:18

کلاسی که بهش منتقل شدیم از کلاس هایی که علوم پایه رو توش گذرونده بودیم کوچک تر بود به طوری که اگر همه ۱۴۰نفر حاضر میشدن قطعا جا کم میومد ! اما برخلاف همه تلاش ها و اعتراضات تمام ترم اول فیزیوپات رو تو همون کلاس که به غار بیشتر شبیه بود گذروندیم.جالب اینکه اساتیدی که خودشون روزی دانشجوی این دانشگاه ب روزمرگی های یک دانشجوی پزشکی...ادامه مطلب
ما را در سایت روزمرگی های یک دانشجوی پزشکی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : dratisa بازدید : 180 تاريخ : يکشنبه 1 مرداد 1396 ساعت: 15:57

اگه بخوام روی این ترم اسم بذارم بهش میگم بیم و امید!! بیم از علوم پایه جان( آزمونی که بعد از گذراندن ۵ترم گرفته میشه و قبولی در اون شرط ورود به ترم بعده) و امید به ورود به فیزیوپات که دروسش اختصاصی تر و کاربردی تر هستن و حسن حداقلیش اینه که بعد ۵ترم بالاخره از دروس عمومی خبری نیست!! قبل از شروع ترم۵ و در فرجه بین دو ترم تصمیمم بر این شد که برای داشتن تنوع در طی ترم و هم جهت ارتقا اوضاع زبانم کلاس زبان ثبت نام کنم که فاصله چندانی تا خونمون نداشت.خداروشکر با یک استاد درجه یک زبان آشنا شدم که هنوز هم استاد زبانم هستن و در کنار ایشون در طول این یک سالو نیم پیشرفت روزمرگی های یک دانشجوی پزشکی...ادامه مطلب
ما را در سایت روزمرگی های یک دانشجوی پزشکی دنبال می کنید

برچسب : دروس ترم پنجم دندانپزشکی, نویسنده : dratisa بازدید : 343 تاريخ : پنجشنبه 25 شهريور 1395 ساعت: 6:19

اواخر تابستون بود که انتقالی مامان جور شد از اون به بعد با قرار گیری خونه در لیست بنگاه ها جهت فروش ، همیشه تو خونه در حالت آماده باش بودیم چون هرلحظه ممکن بود یکی از بنگاه با لشکرش بیاد و بخواد خونه رو ببینه  قیمت ها نامتعادل بود و احتمال فروش خونه کم. اما خداروشکر خونه وقتی که دیگه از فروش رفتنش نا امید شده بودیم و کم کم تو فکر اجاره دادن و.. بودیم با قیمت خوبی به فروش رفت و بعدش طولی نکشید که یک خونه خوب در شهر محل تحصیل و در نزدیکی دانشگاه پیدا و درست چند روز قبل از شروع ترم ۴ نقل مکان کردیم.خونه نوساز بود و تمیز کردنش وقت میبرد .چند روز بعد هم که ترم شرو روزمرگی های یک دانشجوی پزشکی...ادامه مطلب
ما را در سایت روزمرگی های یک دانشجوی پزشکی دنبال می کنید

برچسب : دروس ترم چهارم پزشکی, نویسنده : dratisa بازدید : 353 تاريخ : شنبه 20 شهريور 1395 ساعت: 8:17

اواخر ترم اول با شروع امتحانات کم کم تصمیمم بر این شد که از ترم دیگه به خوابگاه برم چون ظاهرا انتقالی مامان قرار نبود به این زودی جور بشه و دیگه اینکه درس خوندن و تنظیم خوابم در طی ترم اول توی خونه ی مادربزرگ با مشکل مواجه بود.این بود که یک ماه به شروع ترم دوم برای درخواست و رزرو خوابگاه کلی از دفتر خوابگاه به ساختمان مرکزی دانشگاه و بالعکس! پاسگاری شدم و نهایتا گفتن که اسمت ثبت شده و حله. رفتم خونه تا اینکه ترم دوم رسید و روز اول ترم دوم آغاز شد.منم بارو بنه رو که از قبل تدارک دیده بودم و خونه مادربزرگ برده بودم بلند کردم و رفتم خوابگاه.برای اینکه اتاقم ر روزمرگی های یک دانشجوی پزشکی...ادامه مطلب
ما را در سایت روزمرگی های یک دانشجوی پزشکی دنبال می کنید

برچسب : نمونه سوالات ترم دوم دروس هفتم,دروس ترم دوم دندانپزشکی,دروس ترم دوم پزشکی,دروس ترم دوم پرستاری, نویسنده : dratisa بازدید : 337 تاريخ : پنجشنبه 18 شهريور 1395 ساعت: 20:51