ترم چهارم در یک نگاه

ساخت وبلاگ
اواخر تابستون بود که انتقالی مامان جور شد از اون به بعد با قرار گیری خونه در لیست بنگاه ها جهت فروش ، همیشه تو خونه در حالت آماده باش بودیم چون هرلحظه ممکن بود یکی از بنگاه با لشکرش بیاد و بخواد خونه رو ببینه  قیمت ها نامتعادل بود و احتمال فروش خونه کم. اما خداروشکر خونه وقتی که دیگه از فروش رفتنش نا امید شده بودیم و کم کم تو فکر اجاره دادن و.. بودیم با قیمت خوبی به فروش رفت و بعدش طولی نکشید که یک خونه خوب در شهر محل تحصیل و در نزدیکی دانشگاه پیدا و درست چند روز قبل از شروع ترم ۴ نقل مکان کردیم.خونه نوساز بود و تمیز کردنش وقت میبرد .چند روز بعد هم که ترم شروع شد و من به صورت کاملا کزت گونه تا ساعت ۳بامداد تِی میکشیدم و لونگ میتکوندم و ۷صبح بیدار میشدم و میرفتم سر کلاس  .اونموقع واقعا واسم سخت نبود چون خوشحالی ای که بابت خروج از وضعیت قبلی داشتم بهم آرامش و انرژی میداد.

ترم نسبتا سنگینی بود.آناتومی سروگردن،ایمنی،فیزیولوژی عضله و اعصاب،نورآناتومی و.... درس خوندنم فرق کرده بود. دیگه خوابگاه نبودم و فشار اینکه «یالا بخونالان عقب میوفتی» رو حس نمیکردم و نتیجش این بود که خیلی کمتر میخوندم ولی یادگیریم نه تنها کمتر نشد بلکه بیشتر هم شد و اونجا بود که فهمیدم با استرس و تحت فشار خوندن شاید در ظاهر نرمال نشون بده و حتی منجر به یک نمره خوب بشه ولی اونچیزی که نهایتا بعد ۲-۳هفته توی ذهنت میمونه و جزئی از یادگیری هات میشه خیلی از حالتی که تو در آرامش ولی به میزان کمتر یک مطلب رو مطالعه کردی،کمتر خواهد بود.یعنی حداقل برای من اینطور بود.

توی این ترم مثل هر زمان دیگه ای با یک سری مشکلات رو به رو میشدم ولی اینقد بابت جابه جایی خونه و وضعیت خوبم خدارو شاکر بودم که توجهم حتی ذره ای به سمت فکر کردن به این مسائل معطوف نمیشد.همیشه فکر میکنم کاش بتونم بازم به اندازه اونموقع به خاطر داشته هام از خدا ممنون باشم و اینقد در اثر برخورد هر تقی به هر توقی نق نزنم 

اما با نزدیک شدن خونه وابستگی من به خونه بازم بیشتر شد! ایندفعه دیگ فاصله ۲ساعته بین کلاس های صبح و بعد از ظهر رو هم توی دانشگاه نمیموندم و فرار رو بر قرار ترجیح میدادم و حتما ی سری به اهالی خونه میزدم یه وقت کمو کسری نداشته باشن  و در کنارش شاااید یه ناهاری میخوردم و شاااید یه چرتی میزدم

خلاصه اینکه خانه جا به جا شد ولی رفت و شد های من هنوز ادامه داشت!

روزمرگی های یک دانشجوی پزشکی...
ما را در سایت روزمرگی های یک دانشجوی پزشکی دنبال می کنید

برچسب : دروس ترم چهارم پزشکی, نویسنده : dratisa بازدید : 354 تاريخ : شنبه 20 شهريور 1395 ساعت: 8:17