فیزیوپات چگونه گذشت

ساخت وبلاگ
کلاسی که بهش منتقل شدیم از کلاس هایی که علوم پایه رو توش گذرونده بودیم کوچک تر بود به طوری که اگر همه ۱۴۰نفر حاضر میشدن قطعا جا کم میومد ! اما برخلاف همه تلاش ها و اعتراضات تمام ترم اول فیزیوپات رو تو همون کلاس که به غار بیشتر شبیه بود گذروندیم.جالب اینکه اساتیدی که خودشون روزی دانشجوی این دانشگاه بودن میگفتن وقتی ما تو این کلاس بودیم اولا قشنگ تر و طبیعتا نوتر بود ثانیا سیستم صوتیش فعال بود! از این سیستم صوتی برای ما فقط ۴تا باند خاک نشسته روی دیوار مونده بود و مثل خفاشی که از دیوار غار آویزونه و به رو به رو زل زده به ما خیره میشد و شاید هم دلش برامون میسوخت وقتی دیرتر از بقیه دوستان میرسیدیم و در صندلی های عقب غار مستقر میشدیم و تنها چیزی که از دروس اون جلسه نصیبمون میشد صدایی بم و نارسا و حرکات گاه و بیگاه دست و سر اساتید گرام بود و البته اسلاید هایی ک یکی پس از دیگری روی پرده نمایش رد میشدن و با مشخص نبودن توضیحات استاد و با اون فاصله زیاد چندان قابل فهم نبودند. اولین کورس ما قلب بود که برای یک «تازه فیزیوپات» چنین درسی برای کورس اول منطقی به نظر نمیومد. نتیجه این بود که برخلاف مطالعه زیاد، نشد تا پایان کورس و روز امتحان جمش کنیم و بعد از اون ، اتفاقاتی پیش اومد که همه کلاس تصمیم گرفتیم در جلسه امتحان حاضر نشیم و به صورت ۱۴۰جانبه آموزش رو تحریم کنیم. در پی این تحریم واکنش آموزش قرار دادن گزینه «صفر» نه روی میز بلکه توی کارنامه های ما بود که کلی معدلمون رو خراب کرد. گرچه بعد از ۶ماه مذاکره و بعد ازین که قلب رو مجددا امتحان دادیم و نمرش با عنوان «تکرار قلب» در کارنامه ها ثبت شد، الان قرار شده که اون صفرو برش دارن. ولی خداییش صفری به بزرگی اون تا بحال ندیده بودم!

ترم دوم فیزیوپات هم دو کلاسی که قول راه اندازیش رو از ترم اول فیزیوپات داده بودن آماده تحویل شد. با دانشکده ما کلی فاصله داشت و اون سر دانشگاه بود ولی این موضوع با در نظر گرفتن (نسبتا) استاندارد بودن کلاس قابل چشم پوشی بود. این ترم تجربه بیشتری داشتیم و زمان کمتری رو در سردرگمیِ انتخاب منبع و... از دست دادیم و برای من با نمرات بهتری همراه بود.

ماجرای گروه بندی های بیمارستان جنجالی ترین موضوع دو ترم فیزیوپات بود که در ترم دوم جنجالی تر شد و آدم بود که بین گروه ها در کسری از روز جا به جا میشد! خود من ۳بار گروهمو عوض کردم! و خلاصه اینکه پیچیده ترین معادلات ریاضی هم نمیتونست پی ببره این جا به جایی ها و ان-فاکتوریل ها داره از چه قانونی تبعیت میکنه.فقط در پایان گروه بندی ها به این نتیجه رسیدیم که هر کدوم از بچه های کلاس زمانی ( حتی شده یک ساعت ) هم گروهی رو با تک تک بچه های کلاس تجربه کرده! 

ترم دوم فیزیو ترم بهمن بود و خیلی زود به پایان ترم رسیدیم و البته تعطیلات سال نو هم با قرار گرفتن امتحان هماتولوژی درست چند روز بعد از اتمام تعطیلات با استرس درس گذشت و خراب شد. دو درس فارما و پاتو برای پایان ترم مونده بود که کلی هم فرجه داشت و همین بیشتر حوصله آدمو سر میبرد .اما این دو هم گذشت و بعد از آزمون علوم پایه و فیزیوپات ۱و۲ که پشت سر هم به پیشواز ما اومده بودن فرصت این رو پیدا کردم که دو ماهی (شاید هم کمتر ) از درس و دانشگاه فاصله داشته باشم.


برچسب‌ها: فیزیوپات, کورس قلب, گروه بندی بیمارستان روزمرگی های یک دانشجوی پزشکی...
ما را در سایت روزمرگی های یک دانشجوی پزشکی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : dratisa بازدید : 180 تاريخ : يکشنبه 1 مرداد 1396 ساعت: 15:57